دی 91 - محمّد رسول الله ، رحمة للعالمین /style.css" type="text/css" rel="stylesheet" ?>/style.css" type="text/css" rel="stylesheet" ?>/style.css" type="text/css" rel="stylesheet" ?>/style.css" type="text/css" rel="stylesheet">
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خداوند در قرآن به عنوان دلدارى و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) می فرماید : ما مى دانیم که سخنان آنها سینه تو را تنگ و ناراحت مى سازد :« و لقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون، هجر ،97 » . روح لطیف تو و قلب حساست ، نمى تواند اینهمه بدگوئى و سخنان کفر و شرک آمیز را تحمل کند و به همین دلیل ناراحت مى شوى .ولى ناراحت مباش براى زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان به تسبیح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاکش سجده کن :« فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین ، هجر 98».چرا که این تسبیح خداوند اولا اثرات بد گفتار آنها را از دلهاى مشتاقان الله مى زداید ، و از آن گذشته به تو نیرو و توان مى بخشد ، نور و صفا مى دهد ، روشنائى و جلا مى آفریند ، پیوندت را با خدا محکم مى کند ، اراده ات را نیرومند مى سازد ، و به تو قدرت تحمل بیشتر و جهاد پى گیرتر و قدم را سختر مى بخشد . به همین خاطردر روایات از ابن عباس نقل شده که : پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) هنگامى که غمگین مى شد به نماز برمى خاست و آثار این حزن و اندوه را در نماز از دل مى شست .

در جای دیکر خداوند به پیامبرش امر می کند که:«وَ أْمُرْ أَهْلَک بِالصلَوةِ وَ اصطبرْ عَلَیهَا لا نَسئَلُک رِزْقاً نحْنُ نَرْزُقُک وَ الْعَقِبَةُ لِلتَّقْوَى»(طه ، 132): و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شکیبا باش ما از تو روزى نمى خواهیم بلکه ما به تو روزى مى دهیم و عاقبت نیک براى تقوا است . در آیه بعد براى تلطیف روح پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) و تقویت قلب او مى فرماید : خانواده خود را به نماز دستور ده و خود نیز بر انجام آن شکیبا و پر استقامت باش. چرا که این نماز براى تو و خاندانت مایه پاکى و صفاى قلب و تقویت روح و دوام یاد خدا است . بدون شک ظاهر اهل در اینجا خاندان پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) بطور کلى است ، ولى از آنجا که این سوره در مکه نازل شده در آن زمان مصداق اهل ، خدیجه و على (علیهماالسلام) بوده اند ، و ممکن است بعضى دیگر از نزدیکان پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) را نیز شامل شود ، ولى با گذشت زمان دامنه خاندان پیامبر گسترده شد .

سپس اضافه مى کند اگر دستور نماز به تو و خاندانت داده شده است منافع و برکاتش تنها متوجه خود شما است ما از تو روزى نمى خواهیم بلکه به تو روزى مى دهیم .این نماز چیزى بر عظمت پروردگار نمى افزاید ، بلکه سرمایه بزرگى براى تکامل شما انسانها و کلاس عالى تربیت است . در مورد اهمیت نماز پیغمبر اکرم می فرماید:« الصلوة عمود الدین » (وسائل ، ج 3 ، ص 23 ، ح . 13)نماز عمود خیمه دین است یعنی اگر دین را به منزله یک خیمه بر پا شده ای بدانیم که هم چادر دارد و هم طناب و هم حلقه و هم میخی که بزمین کوبیده اند و هم عمودی که آن خیمه را بر پانگاه داشته است ، نماز بمنزله عمود این خیمه بر پا شده است .راجع به تأ ثیر نماز بر انسان ،امام علی (ع) در نهج البلاغه پس از توصیه و تاکیدهائی درباره نماز ، می فرماید : « و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق و شبهها رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بالحمه تکون علی باب الرجل فهو یغتسل منها فی الیوم و اللیله خمس مرات فما عسی ان یبقی علیه من الدرن ؟ » ( خطبه . 197) . نماز گناهان را مانند برگ درخت می ریزد و گردنها را از ریسمان گناه آزاد می سازد ، پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم که بر در خانه شخص باشد و روزی پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود ، آیا با چنین شستشوها چیزی از آلودگی بر بدن باقی می ماند ؟

ادامه مطلب...

تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:24 عصر | نویسنده : حیدری | نظر

اگر نگاهی به آموزه های دینی بیندازیم بعد از اصول دین، اول فروع دین ، نماز است.

اگر به روایات و احادیث معصومین نگاه بیندازیم می بینیم ، بسیار به نماز تاکید شده است ، تا جایی که : امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت می فرماید : از من نیست آن که نماز را سبک بشمارد ، و اللّه سبک شمارنده ى نماز کنار کوثر بر من وارد نمى شود .

در احادیث نماز را ستون دین، پرچم اسلام، علامت و نشانه ایمان ، نور مومن و ... معرفی کرده است.


چرا اینقدر به نماز تاکید شده است؟

واژه نماز را که در فرهنگ لغت بیابیم ، به این معنی است: سرفرودآوری برای تعظیم ، سجده .

گاهی ما بندگان یادمان میرود که ما عبدیم و هرآنچه رب و پروردگار ما انجام می دهد براساس حکمت اوست و حالت طلبکارانه و سرکشی داریم ، ولی وقتی پنج بار در شبانه روز به نماز می ایستیم بیشتر متوجه این می شویم که باید کلمه به کلمه نمازی که می خوانیم در زندگیمان جاری و ساری باشد. در نماز می خواینم" قل هو لله احد " ولی در زندگی روزمره اینقدر به وسایل و نعمت های الهی وابسته می شویم که دیگر حکم وسیله بودن ندارند و به نوعی به هدف تبدیل می شوند . اینجاست که یکی از اهمیت هی نماز مشخص می شود: یاد آوری و تذکر در طول شبانه روز یکی از اثرات نماز است.

باید بتوانیم نماز را آنطوری که هست ادا کنیم، نه فقط به زبان که کلمات را درست ادا کنیم ، بلکه با قلبمان درک کنیم  تا نگهدارنده ما از کارهای زشت باشد، اگر بتوانیم حق نماز را ادا کنیم به بالاترین درجات قرب الهی می رسیم.

پیامبر(ص) همواره از هر فرصت و فراغتى در شب و روز و نیمه هاى شب به نماز مى ایستاد و به مناجات و راز و نیاز مى پرداخت. همسران و بعضى از اصحاب به آن حضرت مى گفتند: "اى رسول خدا خودت را آن همه به زحمت نینداز"در پاسخ آنها مى فرمود: "إلا اکن عبدا شکورا; آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم؟ " (1)

روزى یکى از اصحاب به پیامبر(ص) عرض کرد: مگر نه این است که خداوند گناهان گذشته و آینده تو را بخشیده است, پس چرا خود راآن همه به زحمت مى اندازى و نماز مى خوانى؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: " آیا بنده شاکر خدا نباشم؟... سوگند به خدا اگر بر اثر نماز و عبادت, اعضاى پیکرم قطعه قطعه شوند و چشمانم از کاسه درآیند و بر روى سینه ام بریزند هرگز نمى توانم شکر یک دهم, از یک دهم یک نعمت خدا را ادا کنم, با این که همه شمارش کنندگان قادر به شمارش نعمت هاى الهى نیستند. " (2)

1. بحارالانوار, ج71, ص69 و 226./ 2.  همان, ج46, ص57

باشد که نمازهایمان ، تغییر دهنده و رشد دهنده رفتارهایمان در جهت تعالی باشد.



تاریخ : سه شنبه 91/10/5 | 3:42 عصر | نویسنده : حیدری | نظر

«سمیه » مادر عمار یاسر، از بانوان بسیار جلیل القدر و بزرگواری است که صدمات و رنج های زیادی را پس از گرویدنش به دین مبین اسلام، در راه خداوند متحمل شد و سرانجام به عنوان اولین بانوی شهید اسلام نام گرفت.

وی، دختر خباط و کنیز ابی حذیفة بن المغیره - رییس قبیله ی بنی مخزوم - بود (1) و در میان کنیزان قریش کنیزی آزاد منش، عاقل و خوش قلب، نمکین و پاکدامن، مانند او وجود نداشته است.

همسرش یاسر، پسر عامر و از اعراب عنسی مذجحی قحطانی یمن بود که همراه دو برادرش «حارث » و «مالک » از یمن به مکه راه افتاد تا برادر چهارمش را که بر اثر قحطی و خشک سالی و فساد اوضاع حکومت یمن، آواره شده بود، پیدا کند.

پس از آن که سه برادر از پیدا کردن برادر گمشده ی خود مایوس شدند، مالک و حارث بازگشتند، ولی یاسر در مکه ماند و با رییس قبیله ی بنی مخزوم - ابی حذیفة بن مغیره - هم پیمان شد. (2)

ابو حذیفه - که مرد مهربان و خوش قلبی بود - از یاسر نگهداری می کرد و یاسر نیز که از اکرام و مرحمت ابو حذیفه برخوردار بود، حداکثر وفاداری و خلوص را نسبت به او ابراز می داشت.

«ابو حذیفه » روزی به فکر هم پیمان عنسی خود افتاد تا برای او همسری انتخاب کند و او را از تنهایی نجات دهد و ضمنا امیدوار بود که خداوند فرزند شایسته ای به او بدهد; بدین جهت «سمیه » دختر خباط را، که شریف ترین و عفیف ترین کنیز وی بود، به ازدواج یاسر درآورد و پس از آن سمیه را نیز آزاد کرد و مقرر داشت که فرزندان این زن و شوهر نیز جزو آزادگان (احرار) شناخته شوند.

طولی نکشید که از این ازدواج مبارک، پسری به نام «عمار» متولد شد.

وقتی حضرت خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) به مقام نبوت مبعوث شد و آیین روشنگر اسلام را به طور غیر علنی وارد مکه نمود، یاسر و سمیه و فرزندشان عمار که در آن هنگام، جوانی رشید و قوی بود، جزو اولین نفراتی بودند که به دین مبین اسلام گرویدند و تمام خطرات احتمالی را با جان و دل پذیرا شدند.

با اسلام آوردن این خانواده و پذیرش آیین توحید و یکتاپرستی و نفی و طرد کفر و شرک، آزار و اذیت ها و شکنجه های کفار قریش نسبت به آن ها شروع شد و روز به روز فزونی می یافت و شدت می گرفت.

اشعه ی آتش بار آفتاب بر شهر مکه می تابید و آفتاب سوزان به صورت لهیب آتش به سر و صورت مردم برمی خورد و آن ها را بریان می کرد و اشعه ای که روی ریگ ها می تابید ریگ ها را می گداخت و تاثیر حرارت ریگ ها در یکدیگر، ریگزار مکه را به صورت کوره ی گداخته ای درآورده بود.

در این ریگزار داغ، ابوجهل مشغول شکنجه کردن یک زن و مرد سال خورده و یک مرد جوان بود. جلادها سنگ های سنگینی روی سینه ی هر یک از این سه نفر گذاشته و به سختی آن ها را شکنجه و آزار می دادند.

ابو جهل می گفت: یکی از این سه امر موجب نجات و آسایش شما خواهد بود: 1. سب و شتم پیامبر; 2. تبری جستن از او; 3. رجوع به لات و عزی. ولی از زبان آن ها جملاتی غیر از «الله اکبر» و «لا اله الا الله » و بد گفتن به لات و عزی و یاد کردن نام مبارک پیامبر با کمال احترام چیزی شنیده نمی شد. (3)

در نتیجه ی این استقامت و بردباری شگفت آور، شکنجه های ابوجهل بر آن ها فزونی می گرفت; زره های آهنین بر بدن مبارکشان می کرد و آن ها را در آفتاب سوزان صحرای مکه نگاه می داشت; به نحوی که حرارت آفتاب و داغی آهن بدنشان را می پخت و مغزشان را به جوش می آورد. (4)

ادامه مطلب...

تاریخ : دوشنبه 91/10/4 | 3:37 عصر | نویسنده : حیدری | نظر

فرم هایی که پر می کنیم ، بخش دارد دین و مذهب.
با اطمینان پر می کنیم : دین اسلام و مذهب شیعه

تا به حال فکر کردیم که برای همین اسلامی که خیلی مواقع در زندگیمان فقط منحصر به اسم می شود، چه زحماتی کشیده شده است؟

از شکنجه های پیامبر، از شعب ابی طالب، از عمار ، سمیه و امثال ایشان چقدر می دانیم؟

در این پست از " عمار " و در پست بعدی از "سمیه " ، مادر ایشان ، از یاران باوفای پیامبر مطلبی میاورم:

هنر عشق

سخن از مردان خدا، چندان که شیرین و دل نواز است؛ خود هنری است که آموختن آن بسی دشوار و دقیق است. تاریخ، شاهد صادق هنرنمایی عاشقانی است که در پی دیدار محبوب، نه زر که سرفشاندند و گوی سبقت از رهپویان کم همّت ربودند. عاشقان شیدایی که در راه رضایت معبود یگانه خویش، تا اوج بندگی پرکشیدند و به معراج وصال یار رسیدند؛ عاشقان بی قراری چون عمار بن یاسر، او که صحیفه پرارزش عمرش، سرشار از نقش های صفا و اخلاص و مردانگی است و نهال راست قامت ایمانش به شکوفه های فضیلت های انسانی مزیّن است. کسی که در راه محبت خدا و اهل بیت علیهم السلام و پاسداری از مکتب اسلام، به تنهایی اجر صبر و جهاد و شهادت را به کف آورد و در این راه، تا جان خویش را فدا نکرد، از پای نایستاد. همو که دانای اهل بیت علیهم السلام ، حضرت صادق علیه السلام در وصفش فرمود: «خداوند بهشت فردوس را، مسکن و منزلگاه عمار قرار داده است». روحش در جوار اولیای الهی، متعالی و مسرور باد.

اجر صبر

صبر، شاهراه سیر الی اللّه است و پروردگار متعال، صبرکنندگانِ بر مصیبت را مژده داده، می فرماید: «[ای پیامبر]، صابران را بشارت ده؛ آنان که در هنگامه بلا و مصیبت گویند: همانا ما از خداییم و به سوی او باز خواهیم گشت». صبر برای مجاهدان راه خدا، ظفرساز و مبارک است و عمار و خانواده او از همین طایفه اند. خانواده ای که جملگی به شرف شهادت در راه محبوب نایل شدند. عمار، اولین کسی است که خود، پدرش و مادرش در راه اسلام به شهادت رسیدند و پدر و مادرش، نخستین شهدای اسلام اند. آنان در زیر سخت ترین شکنجه ها، دست از هدف والای خویش برنداشتند؛ چندان که صبر از صبوریشان در آزرم شد. سمیه و یاسر، پدر و مادر عمار در زیر عذاب و شکنجه قریش جان باختند و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چون حال ایشان را بدید، فرمود: «ای خاندان یاسر، شکیبایی کنید، همانا میعادگاه شما بهشت جاوید است».

محبت اولیاء

دوستی دوستان خداوند، راهی برای جلب محبت و دوستی پروردگار است و از این رو، در معارف دینی جایگاهی والا و ارزشمند دارد. حضرت امام سجاد علیه السلام در این باره می فرمایند: «پروردگارا، من [هم] محبت تو را خواستارم و [هم] محبت کسانی را که دوستدار تواند». آنجا که محبوب آدمی برترین آفریده خدا، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله باشد، ارزش این دوستی و محبت در وصف نیاید و در وهم نگنجد، چنانکه برگ های کتاب تاریخ، به نام و نشان اصحابی مزین است که پروانه وار گرد شمع وجود آن حضرت می گشتند و از انوار محبت ایشان گرمی و روشنایی می جستند و عمار، یکی از ایشان است که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله محبت خویش را بدو اظهار می فرمود. حضرت امام علی علیه السلام می فرماید: روزی عماریاسر به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و اجازه ورود طلبید، آن حضرت چون صدای عمار را شنید فرمود: «آفرین! آفرین! پاکِ پاک زاده را اجازه ورود بدهید».

ادامه مطلب...

تاریخ : یکشنبه 91/10/3 | 8:35 عصر | نویسنده : حیدری | نظر

مقدمّه:

سخن ازخدیجه(علیها السلام)، سخن از یک دنیا عظمت و پایداری واستقامت در هدف است. به حق قلم فرسایی درباره کسی که خداوند براو سلام و درود می فرستد، بسی مشکل است.اما به مصداق "ما لا یدرک کلّه لایدرک کلّه،" به بررسی گوشه هایی از شخصیت و زندگی این بزرگ بانو می پردازیم :

ولادت و خانواده :

خدیجه(علیها السلام) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد با توجه به اینکه سن حضرت خدیجه هنگام ازدواج با پیامبر (ص) کمتر از سی سال بوده، پس تاریخ ولادت ایشان غیر از این است که در متن داده شده است . خانواده ای که خدیجه (علیها السلام)را پرورش داد از نظر شرافت خانوادگی و نسبت های خویشاوندی ، در شمار بزرگترین قبیله های عرب جای داشت.این خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگ و نجابت و شرافت از کردار و گفتار خدیجه (علیها السلام) پدیدار بود.

خدیجه (علیها السلام) از قبیله هاشم بود و پدرش خویلد بن اسد قریشی نام داشت . مادرش فاطمه دختر زائدبن اصم بود .


اخلاق خدیجه(علیها السلام):

خدیجه (علیها السلام)در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیر بود . او به فضیلت اخلاقی و پذیرایی های شایان بسیار معروف بود و بدین جهت زنان مکه به وی حسد میورزیدند. دختر خویلد در سجایا و کمالات اخلاقی زبانزد و نمونه بود و به حق ایشان کُفو خوبی برای پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) بود. بی تردید می توان گفت که این سجایا و فضایل اخلاقی سبب شد تا خدیجه(علیها السلام)برای همسری پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) شایسته شمرده شود. طبق روایات ، او برای پیامبر (صلی الله علیه وآله)یاوری صدیق بود. سیر اعلام النّبلاء،ج2،ص114


آشنایی با حضرت محمد(صلی الله علیه وآله):

فضایل اخلاقی خدیجه(علیها السلام)،بسیاری ازبزرگان و صاحب منصبان عرب عتبه،شیبه،عقبة بن ابی معیط،ابوجهل و...ریاحین الشریعه،ج2،ص239. را به فکر ازدواج باوی می انداخت. ولی خاطرات همسر پیشین به وی اجازه نمی داد شوهر دیگری انتخاب کند. تااینکه با مقامات معنوی حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)آشنا شد و آن دو غلامی را که برای تجارت همراه پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرستاده بود مطالب و معجزاتی که از وی دیده بودند برای خدیجه(علیها السلام) نقل کردند. خدیجه(علیها السلام) فریفته اخلاق و کمال پیامبر شد.البته او از یکی از دانشمندان یهود و نیز ورقة بن نوفل، که از علمای بزرگ عرب و خویشان نزدیک خدیجه(علیها السلام) به شمار می رفت، درباره ظهور پیامبر(صلی الله علیه وآله) آخرالزمان و خاتم الانبیا مطالبی شنیده بود .بحارالانوار،16،ص61. همه این عوامل باعث شد تا خدیجه(علیها السلام)حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)را به همسری خود انتخاب کند .

ادامه مطلب...

تاریخ : شنبه 91/10/2 | 11:0 عصر | نویسنده : حیدری | نظر
مطالب جدید تر مطالب قدیمی تر

  • paper | راه بلاگ | تک تاز بلاگ