وبلاگ :
محمّد رسول الله ، رحمة للعالمين
يادداشت :
بي نيازي از خلق
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
پارسي يار
: 6 علاقه ، 1 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
احمد
محمد در سخن با خويش بود آنگاه چون تندر
نوائي آسماني در دل غار حرا پيچيد صدائي در زمين از سوي عرش کبريا پيچيد
در آندم، حق تعالي، گوش بر بانگ خدا ميداد
محمد، مات و حيران، گوش بر بانگ خدا مي داد:
بخوان هان اي محمد! گفت: من خواندن نمي دانم
ندا آمد: بخوان با من اي امي مکه !
بناگه چشمه نوري بجان پاک او تابيد
دوباره اين ندا آمد:
بخوان اي بارگاه کبريا را بهترين بنده بخوان بر نام قدس پر شکوه آفريننده
خداوندي که انسان را ز خون بسته مي سازد
بخوان بر نام پاک خالق اکرم
بنام آنکه دانش را به نيروي قلم آموخت
پاسخ
سپاسگزارم